متن هایی برای گذراندن وقت...
سکوت کن بگذار بعضی انسان ها تا انتهای قضاوت اشتباهشان نسبت به آنچه هستی بروند. بگذار نیت های توروا اشتباه بگیرند...خیره نگاهشان کن مگر چقدر مهم است درست شناخته شدن در اذهان دیگران،وقتی آنها از درونت بی خبرند... چه فرقی میکند تو را فرشته خطاب کنند یا شیطان... اگر این دنیا غریبه است،تو آشنا بمان...تو پای خوبی هایت بمان... سکوت کن بگذار بعضی انسان ها تا انتهای قضاوت اشتباهشان نسبت به آنچه هستی بروند. بگذار نیت های توروا اشتباه بگیرند...خیره نگاهشان کن مگر چقدر مهم است درست شناخته شدن در اذهان دیگران،وقتی آنها از درونت بی خبرند... چه فرقی میکند تو را فرشته خطاب کنند یا شیطان... اگر این دنیا غریبه است،تو آشنا بمان...تو پای خوبی هایت بمان... تمام هستی ام را به تو تقدیم میکنم، و تمام هستی من،یک شعر ناتمام است. هرشب لایه های تاریک ذهنم را،در آرزوی یک واژه ی بزرگ جستجو میکنم. شاید این شعر ناتمام نیز،یک روز به آخر برسد. شگفتا که حاصل جستجوی شبانه ام "تو"هستی. و من اینک در انتهای یک کاوش عمیق،تنها "تو" را با کمال احترام به "تو" تقدیم میکنم. بی آن که با واژه دیگری ترکیب شده باشد *راه راست*یعنی ایمان بیاوری که خداوند پروردگار همگان است.سپس در برابرش"بندگی"کنی. *راه*یعنی تنها خدارا بپرستی و تنها از او کمک بخواهی؛از او که دانا و توانا،شنوا و بینا،بی نیاز،بی شریک و بی همتاست. {و تورا می بیند} پسرک با پدرش سوار قایق بود و در دریا ماهی گیری میکرد.ماهی ها توی تور بالا و پایین می پریدند. پسرک که دلش برای ماهی ها می سوخت گفت:{کاش هرگز مرگ نبود} پدر گفت:{مثل این است که بگویی کاش ساحل نبود و همیشه با قایق روی دریا می ماندیم...} ***